سیدسعید شرفالدین طباطبائی؛ سیدحجت طباطبایی
چکیده
صدرالمتألّهین در بحث تقسیم وحی، تعلیم را به سه نوع تعلیم بشری، تعلیم مَلَکی و تعلیم الهی تقسیم میکند. ازنظر علامه، «وحی الهی» به سه صورت مطرح است؛ «وحی»، «سخنی از پشت حجاب» و «گفتاری که بهوسیله مَلکی رسانده میشود»؛ اما حقیقت آن یک معنا و مفهوم است و آن اینکه جبرئیل آن را احساس میکند، با خود به زمین میآورد ...
بیشتر
صدرالمتألّهین در بحث تقسیم وحی، تعلیم را به سه نوع تعلیم بشری، تعلیم مَلَکی و تعلیم الهی تقسیم میکند. ازنظر علامه، «وحی الهی» به سه صورت مطرح است؛ «وحی»، «سخنی از پشت حجاب» و «گفتاری که بهوسیله مَلکی رسانده میشود»؛ اما حقیقت آن یک معنا و مفهوم است و آن اینکه جبرئیل آن را احساس میکند، با خود به زمین میآورد و در جان پیغمبر قرار میدهد. از اهداف این نوشتار، بیان خصوصیات ادراک وحیانی ازنظر این دو حکیم متألّه است که با روش توصیفی - تحلیلی و در قالب تحقیق کتابخانهای ارائه شده است. از نتایج این بحث در نظر صدرالمتألهین اینکه آنچه بر قلب نبی اکرم(ص) نازلشده، حقائق قرآن است؛ نه الفاظ یا نوشته آن؛ ازاینرو قلب نبی، نور عقلی قرار دادهشده که به سبب آن نور، حقایق اشیا در آن مانند نوری آشکار و منورند. به اعتقاد او آنچه در مسئله وحی هست، درک شهودی یک واقعه یا یک حقیقت عرفانی است که این ادراک جز با صعود نفس به مصدر وحی محقق نمیشود. علامه طباطبائی نیز معتقد است که وحی، کلام خفی و تفهیم به طریق اشاره است. او آن را ادراکی بشری و شعوری مرموز میداند که فراتر از عقل و حس و با پشتوانه امر غیبی است؛ پس منشأ الهی دارد و با خرق عادت، به نبی داده شده است.